بی تو میمیرم وحید

در آخرین لحظه ی دیدار به چشمانت نگاه کردم و گفتم:

بدان آسمان قلبم با تو یا بی تو بهاری است

همان لبخندی که تو آن را از من می ربودی بر لبانت زینت بست و به آرامی از من فاصله گرفتی بی هیچ کلامی

من خاموش به تو نگاه کردم و در دل با خود گفتم:

ای کاش تو لحظه ای فقط لحظه ای به این می اندیشبدی که آسمان بهاری یعنی ابر باران رعد و برق و طوفان ناگهانی و این جمله جمله ای بود بدتر از هر خواهش برای ماندن و تمنایی بود برای با تو بودن.